کد خبر: ۷۷۴۳
۰۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

۵۰ سال عاشقی در حسینیه ابوالفضلی‌های خیابان عامل

تکیه ابوالفضلی‌ها که از دل مسجد پنجاه‌ساله امام‌حسن‌مجتبی (ع) روییده است، حالا با شروع محرم، هر روز چشم عاشقان حسینی را در شور عزاداری‌ها به اشک شرمندگی تازه می‌کند.

پرچم‌ها همه یکدست و یک‌اندازه‌اند. خیلی‌هایشان، مشکی هستند و روی بعضی هم با رنگ‌های سبز و سفید و سرخ، عبارت «العطش» درج شده است.همه پای کار هستند؛ چه آن‌هایی که سن‌و‌سالی گذرانده‌اند و به‌اصطلاح پیرِ کار شده‌اند و چه بروبچه‌هایی که جوان‌تر هستند و شور حسینی در وجودشان رخنه کرده است.

همه دست‌ به‌ دست هم داده‌اند تا فضا را آماده کنند. مسجد پنجاه‌ساله امام‌حسن‌مجتبی (ع) و تکیه ابوالفضلی‌ها فاصله چندانی با هم ندارند و کاملا در‌راستای هم حرکت می‌کنند؛ چه مسجد که از ۵۰‌سال قبل و بعداز سه‌بار بازسازی هنوز که هنوز است، برنامه‌های محرم و صفر را در رأس فعالیت‌های خود می‌داند و چه تکیه ابوالفضلی‌ها که از دل و دامان مسجد روییده است و حالا با شروع محرم، هر روز چشم عاشقان حسینی را در شور عزاداری‌ها به اشک شرمندگی و بندگی در پیشگاه او که عظمت مطلق است، تازه می‌کند.

برای برخی از عزاداران، این اشک، غسل عشق تلقی می‌شود و این‌گونه است که دست‌های عزاداران به شور و عطش حسینی بالا می‌رود و در‌هم‌تنیده و گره‌خورده بر سینه فرود می‌آید.

 هرکس با نیتی، قدم به این محفل عزاداری گذاشته است. یکی مهر کربلا می‌خواهد و دیگری آرزوی فرج دارد. آن یکی هم فقط می‌خواهد آقایش میانجیگری کند تا خداوند متعال، توبه‌اش را بپذیرد.

خلاصه هرکس به شوقی به میدان آمده است؛ چه آن که سینی چای در دست دارد و به عزاداران چای تعارف می‌کند تا گلویی تازه کند و چه آنانی که پا‌به‌جفت دم در حسینیه ایستاده‌اند تا کفش‌های عاشقان حضرت را کنار هم بگذارند، به امید اینکه روزی کفش‌های عزاداران حسینی را در روز عاشورا و در کربلای معلی جفت کنند.

حاج‌محسن عباس‌زاده که موی سفیدش، گواه روشنی بر سابقه فعالیت‌های فرهنگی‌مذهبی‌اش است، از اعضای هیئت‌امنای مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) در حر عاملی ۱۵ در محله عامل  است. او که کار فرهنگی‌مذهبی در مسجد را از پدر مرحومش به ارث برده است، از پیشینه مسجد می‌گوید؛ از سال‌هایی که تازه در این کوچه پایه‌های مسجد گذاشته شد و صدای اذان از بلندگو‌های آن، خیابان عامل‌۱۵ را تحت تاثیر قرار می‌داد.


نیم قرن قدمت 

عباس‌زاده می‌گوید: قدمت مسجد به ۴۵ تا ۵۰‌سال قبل برمی‌گردد؛ درست زمانی که نیاز به مسجدی برای این خیابان عریض و طویل احساس شد. همین موضوع باعث شد پایه‌های مسجد بالا برود. در ابتدا مسجد کوچک بود و در مراحل بعدی، بزرگ‌تر شد و در‌نهایت مساحتش به متراژ کنونی یعنی ۵۷۰‌متر رسید.

 

50   سال   عاشقی


اقامه نماز جماعت در هر سه نوبت

او بیان می‌دارد: پدر من که از مسجدی‌های این محله بود، ملک پشت مسجد را خرید و به مساحت مسجد افزوده شد. بدین‌ترتیب برنامه‌های فرهنگی‌مذهبی مسجد با جدیت بیشتری پیگیری شد.

عباس‌زاده که ۱۰ سالی می‌شود جزو هیئت‌امنای مسجد است، به برنامه‌های فرهنگی‌مذهبی مسجد مانند برگزاری دعای کمیل در شب‌های جمعه، مراسم دعا و قرآن‌خوانی و... اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از مزیت‌های مسجد ما این است که در هر سه نوبت صبح، ظهر و شب، نماز جماعت در آن اقامه می‌شود.

هیئت عزاداری ۵۰‌ساله

حاج‌آقای حسینی، دیگر عضو هیئت‌امنای مسجد است. او نیز به برگزاری مراسم عزاداری در شب‌های چهارشنبه در طول سال اشاره می‌کند و می‌گوید: هر هفته شب‌های چهارشنبه، مراسم عزاداری برگزار می‌شود. ویژه‌برنامه‌های جشن و سرور در اعیاد نیز در مسجد برپاست.

قدمت مسجد به ۴۵ تا ۵۰‌سال قبل برمی‌گردد

این هیئت در ظهر عاشورا به شیوه سنتی عزاداری می‌کند و به‌سمت حرم، وارد بازار می‌شوند. حسینی تاکید می‌کند: مهم‌ترین ویژگی هیئت ما این است که در عزاداری‌ها روش سنتی را برای نوحه‌خوانی انتخاب کرده‌ایم.

او ادامه می‌دهد: امسال برنامه اعتکاف سه‌روزه را نیز ویژه دختران دانشجوی محله در ماه مبارک رمضان برگزار کردیم. در همین ماه بیش‌از هزارو ۵۰۰ روزه‌دار در برنامه افطاری ما شرکت کردند. همچنین درکنار برگزاری مراسم شب‌های احیا با توزیع سحری، از عزاداران و روزه‌داران پذیرایی کردیم.

او با تاکید بر اینکه برنامه روخوانی و جزءخوانی قرآن کریم و برپایی حلقه‌های صالحین، از برنامه‌های روزانه مسجد است، تاکید می‌کند: برای تربیت فرزند مسجدی، پدر و مادر‌ها باید از سنین کودکی، فرزندان خود را به مسجد ببرند. اگر فرزند ما قرآنی و مسجدی تربیت شد، خودش راه درست زندگی را پیدا می‌کند.

تکیه ابوالفضلی‌ها

سید احمدزاده از فعالان مسجد و تکیه ابوالفضلی‌هاست؛ تکیه‌ای که فاصله مکانی‌اش تا مسجد، چند کوچه بیشتر نیست و همین فاصله اندک و قرارگرفتن تکیه در چهارراه عامل باعث شده که جمعیت بیشتری مخاطب برنامه‌های فرهنگی‌مذهبی تکیه و مسجد باشند.

ی‌گوید: در‌واقع تکیه، پلی است که اهالی آن طرف چهارراه عامل را به این طرف چهارراه متصل می‌کند. او درباره فعالیت‌های تکیه ده‌ساله‌ای که از دل مسجد بیرون آمده است، می‌گوید: در تکیه نیز هر شب دهه اول محرم و صفر، برای برادران، مراسم عزاداری برگزار می‌کنیم.
‌احمدزاده ادامه می‌دهد: در تکیه هم مراسم به‌صورت سنتی برگزار می‌شود، اما مراسم بزرگ‌تر که قرار است خواهران هم در آن حضور داشته باشند، در مسجد برگزار می‌شود.

او با بیان اینکه تکیه‌ابوالفضلی‌ها فرزند مسجد به شمار می‌آید، می‌گوید: با اینکه عمر تکیه کوتاه است، از آن بسیار استقبال شده و اغلب امور به دست جوان‌تر‌ها اداره می‌شود.

وقتی قدم‌هایت به سمت مسجد پیش می‌رود تا بار دیگر در جمع مسجدی‌ها و اصحاب دل قرار بگیری، دوباره همه‌چیز در درونت تازه می‌شود؛ انگار که تولدی دیگر در راه است. ناخود‌آگاه به‌سمت وضوخانه مسجد هدایت می‌شوی.

با صدای موذن «تکبیره‌الاحرام» را بر زبان جاری می‌سازی و سکوت اقامه نماز جماعت، چنان فضا را برایت روحانی و معنوی می‌کند که دوست نداری این نماز به پایان برسد.

تشهد و سلام. نماز ظهر به پایان می‌رسد. جوان‌تر‌ها از فرصت استفاده می‌کنند و تا نمازگزاران، تعقیبات نماز را می‌گویند، سعی دارند در و دیوار مسجد را سیاه‌پوش کنند. پرچم‌های رنگی، یکی‌یکی پایین می‌آید و پرچم‌های سیاه بالا می‌رود. میان دو پرچم، برگه سفیدی با خط درشت سیاه جلوه می‌کند. جلوتر می‌روم.
رویش چنین نوشته شده است:
محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه‌هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر
تلاطم می‌کند حنجر به حنجر
قصه عاشقی و دلدادگی امام حسین (ع) سال‌هاست تکرار می‌شود و محرم و صفر به‌ویژه در دهه اول، شور و تلاطم حسینی به خود می‌گیرد. کاش بتوانیم کمی از شور حسینی را به دل زنگار‌بسته خود هدایت کنیم و روح را صیقل دهیم.

 

50   سال   عاشقی

۵۰ سال خدمت اولین خادم مسجد امام حسن مجتبی (ع)

حال‌و‌هوای مسجد و طاعت و بندگی یک طرف؛ روز‌هایی که شیخ‌عیسی دهقان، اولین خادم مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) در این مسجد پشت سر گذاشته است، سمت دیگر.

عمر خادمی‌اش در مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) به عمر و قدمت مسجد نزدیک است و همین هم‌سن‌و‌سالی باعث می‌شود که او نیز مخاطب گفتگو قرار گیرد. او به‌عنوان یکی از قدیمی‌های این محله و البته این مسجد، لب به سخن باز می‌کند.

 

50   سال   عاشقی

اشاره می‌کند که از سال ۱۳۴۰ در این مسجد، خادم بوده است و می‌افزاید: از سال‌۱۳۴۰ در این مسجد خادم بودم. سجاده نمازگزاران را پهن می‌کردم. مهر‌ها را سر جای خود قرار می‌دادم، کتاب دعا پخش می‌کردم و...

شیخ‌عیسی، آهی از سویدای دل بر لب می‌آورد و می‌گوید: از سال‌۷۹ که بی‌بی مریض شد و باید به او رسیدگی می‌کردم، دیگر نتوانستم در مسجد خدمت کنم.

 لبخندی بر لبش نقش می‌گیرد و می‌گوید: دوست دارم مرگم، زمانی باشد که یا در مسجد باشم یا در راه مسجد. نمی‌دانی چه طعمی دارد که انسان در حال‌و‌هوای معنویت اذان در خانه خدا باشد و برای خلق خدا مقدمات بندگی را فراهم کند. روز‌های خادمی من در مسجد، لحظه‌لحظه‌اش خاطره است.

 این روز‌ها حاج‌عیسی، دوران پیری را پشت سر می‌گذارد و به‌گفته خودش، گوش‌هایش دیگر یارای شنیدن ندارند، اما همین روز‌ها هم برای او خاطره‌ساز هستند. می‌گوید: منزلم در کوچه گل‌سرخ است، اما باز هم توفیق می‌یابم که برای اقامه نماز جماعت در مسجد، دوست و خانه دیرینه‌ام حضور پیدا کنم. این یعنی خدا هنوز مرا فراموش نکرده و همین برای من بهترین دلخوشی است.



* این گزارش شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۶ شهرآرا محله منطقه دو چاپ شده است

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44